اجازه ویرایش برای همه اعضا

سرسپرده

نویسه گردانی: SRSPRDH
کسی که مقهور قصد و اراده غیر شده است.
آنکه امر دیگری را بدون چون و چرا اجرا کند.
وابسته،
مطیع،
فرمانبردار

من زنده بودمـ اما:انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها،تنها بجرم این که ـ

اوسرسپرده می خواست ،من دلسپرده بودم


محمد علی بهمنی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.