انگام . [ اَ ] (اِ)
۞ موسم . وقت . هنگام . (از برهان قاطع) (ازآنندراج ). هنگام و وقت . (ناظم الاطباء)
: چه انگام سرسبزی تست و شهری
سیه گشته زین ماتم ناگهانی .
کمال اسماعیل (از انجمن آرا).
ای به انگام شداید کرمت عدت من
وی بهر حال مربی و ولی نعمت من .
کمال اسماعیل .
همه ثابت قدم انگام کوشش
همه در وقت راحت لذت افزای .
کمال اسماعیل (در تعریف دندان ).