اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کین آختن

نویسه گردانی: KYN ʼAḴTN
کین آختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) کین کشیدن . کینه کشیدن . انتقام گرفتن :
دگر اسب شبدیز کز تاختن
نماندی به هنگام کین آختن .

فردوسی .


همی برد بر هر سویی تاختن
بدان تاختن بود کین آختن .

فردوسی .


یلانی که شان پیشه کین آختن
شبانروز خو کرده بر تاختن .

اسدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.