اجازه ویرایش برای همه اعضا

روف

نویسه گردانی: RWF
در لهجه پارسی غور جاری پزرگ که گارگران شهرداری به آن جاده را جارو کنند جاروی که با آن استاده زمین جارو کرده شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
روف . [ رَ ] (ع مص ) آرمیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سکون و از رأفة نیست . (از اقرب الموارد) ۞ . || بخشودن . || مهربانی ...
روف . (اِ) به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا. (ناظم الاطباء). به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف . (برهان ) (آنندراج ) (ل...
مایکل روف(Michael Roaf) باستانشناس بریتانیایی است که تخصص ویژه اش ایرانشناسی و آشور شناسی است و باستانشناسی آسیای غربی را در کالج دانشگاهی لندن تحصیل...
در زبان گیلکی مرکزی : زنبور زرد یا زنبور زرد اجتماعی نوعی زنبور وحشی است . زنبور بزرگ
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.