اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اومید

نویسه گردانی: ʼWMYD
اومید. [ اُ / او ] (اِ) امید و رجا. (ناظم الاطباء) :
جز این بودم اومید جز این داشتم الجخت
ندانستم کز دور گواژه زندم بخت .

کسایی .


نومید مشو اگر چه اومید نماند
کس در غم روزگار جاوید نماند.

(از سندبادنامه ).


به اومید رفتم بدرگاه اوی
اومید مرا جمله بیواز کرد.

بهرامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.