مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف قواعد نویسه گردانی: QWʼʽD چمه ها (زبر "چ") {چم به معنی "قانون" ، و چمه به معنی "قانون کوچک" است} واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی قواعد قواعد. [ ق َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاعد، زن بازایستاده از زه و غیره . || نهال خرما که تنه گرفته باشد. رجوع به قاعد شود. || ج ِ قاعدة. (من... قواعد روش ها قواعد مصطاد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. قواعد سجاوندی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود