اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لونة

نویسه گردانی: LWN
لونة. [ ل َ ن َ ] (ع اِ) یکی خرمابن بسیاربار. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
لونه . [ ل َ / لُو ن َ / ن ِ ] (اِ) گلگونه . (از اوبهی ). غازه و گلگونه و سرخی زنان باشد که به روی مالند. (برهان ). سرخاب : چه مایه کرده بر ...
لونه . [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان دماوند. دارای سی تن سکنه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
لونه کون . [ ل ُوْ ن ِ ک ُوْن ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 21هزارگزی شمال باختری کامیاران و سه هزارگزی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.