اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منتشع

نویسه گردانی: MNTŠʽ
منتشع. [ م ُ ت َ ش ِ] (ع ص ) برکشنده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه برمی کشد و می افکند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || دارو در بینی خود کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه دارو در بینی خویش می کشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتشاع شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
منتشا. [ م َ ت َ ] (اِ) چوب و عصای خشن و پرگره درویشان و قلندران ۞ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- امثال :روی یک منتشا راه می رود از په...
منتشا. [ م َ ت َ ] (اِخ ) شهری به روم .(تاج العروس ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از پنج شهرستانی است که ولایت آیدین را تشکیل می دهد ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.