گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مغائر نویسه گردانی: MḠAʼR مغائر. [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مغارة ۞ به معنی غار. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : در مغائر آن خرد و بزرگ غرق می گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 425). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی مغایر مغایر. [ م ُ ی ِ ] (ع ص ) برخلاف و برعکس و برضد و مخالف و ناموافق . (ناظم الاطباء). و رجوع به مغایرت شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود