گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باربدی نویسه گردانی: BARBDY باربدی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به باربد یا آهنگ منسوب به وی : سرکش بر پشت رود باربدی زد سرودوز می سوری درود سوی بنفشه رسید.کسائی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود