اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آل حق

نویسه گردانی: ʼAL ḤQ
آل حق . [ ل ِ ح َق ق ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل اﷲ. اولیأاﷲ. اولیاء :
آنچنان پر گشته از اجلال حق
کاندر او هم ره نیابد آل حق .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
الحق . [ اَ ح َق ق ] ۞ (ع ق ) ترکیبی از حرف تعریف عربی + حَق ّ بمعنی براستی . راستی . بدرستی . بسزا. بیشک . بی شبهه . انصافاً. یقیناً. واقعاً....
فضل الحق . [ ف َ لُل ْ ح َق ق ] (اِخ )فضل الحق مولوی حیدرآبادی . از رجال نهضت سیاسی هند بود که در برابر حکومت انگلیسی حیدرآباد مقاومت کرد وب...
طالب الحق . [ ل ِ بُل ْ ح َق ق ] (اِخ ) عبداﷲبن یحیی الحضرمی ملقب به طالب الحق . یکی از ائمه ٔ فرقه ٔ اباضیه از مردم یمن است که از فرمانبر...
لسان الحق . [ ل ِ نُل ْح َق ق ] (ع اِ مرکب ) هو الانسان الکامل المتحقق بمظهریة الاسم المتکلم . (تعریفات ). لسان حق . انسان کامل .
لسان الحق . [ ل ِ نُل ْ ح َق ق ] (اِخ ) عمر. رجوع به عمربن سهلان الساوی شود. (تتمه ٔ صوان الحکمة ص 127 ح ).
لسان الحق . [ ل ِ نُل ْ ح َق ق ](اِخ ) عمر. رجوع به عمر خیام و رجوع به خیام شود.
بیان الحق . [ ب َ نُل ْ ح َ ](اِخ ) محمودبن احمد نیشابوری . تصانیف او در انواع علوم در اطراف جهان مشهور است ، و جمله مقبول و چون بسمع او رسید...
حصحص الحق . [ ح َ ح َ صَل ْ ح َق ق ] (ع جمله ٔ فعلیه ) مأخوذ از قرآن ، سوره ٔ یوسف ، آیه ٔ 51، به معنی حق ظاهر گردید.
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رجوع شود به حسن بن زیدبن احمدبن الباقر. (تاریخ گزیده ).
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رضابن هادی . کیا بزرگ . وی شاه غازی رستم را با پنجهزار دیلم به سال 521 هَ . ق . هنگامیکه سلطان ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.