اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرحل

نویسه گردانی: MRḤL
مرحل . [ م ُ رَح ْ ح ِ ] (ع ص ) کوچ فرماینده کسی را. (آنندراج ). آنکه حکم به کوچ می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ترحیل . رجوع به ترحیل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مرحل . [ م َ ح َ ] (ع اِ) منزل . (دستور الاخوان ) (مهذب الاسماء). مرحله . (مهذب الاسماء). آنجا که کوچ کنند. مسکن . (فرهنگ فارسی معین ) : در نی...
مرحل . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) مرد بسیارشتر. (منتهی الارب ). مرد کثیرالرواحل . آن که شتران فراوان دارد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
مرحل . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) نعت مفعولی است ازارحال . رجوع به ارحال و نیز رجوع به آنندراج شود.
مرحل . [ م ِ ح َ ] (ع ص ) شتر قوی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
مرحل . [ م ُرَ ح ح َ ] (ع ص ) چادر که در نگار آن صورت پالان باشد. (منتهی الارب ). جامه ٔ به رحل نگار کرده . (یادداشت مؤلف ). جامه ای که بر...
مرهل . [ م ُ رَهَْ هََ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترهیل . آماسیده و منتفخ . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.