اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پلاسین

نویسه گردانی: PLASYN
پلاسین .[ پ َ ] (ص نسبی ) منسوب به پلاس . از پلاس :
شبی گیسو فروهشته بدامن
پلاسین معجر و قیرینه گرزن .

منوچهری .


پس به ساروج بیندود همه ٔ بام و درش
جامه ای گرم بیفکند پلاسین بسرش .

منوچهری .


چنگ زاهد تن و دامانش پلاسین لیکن
با پلاسش رگ و پی سر بسر آمیخته اند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.