اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیرآور

نویسه گردانی: TYRʼAWR
تیرآور. [ وَ ] (نف مرکب ) که تیر آورد مر تیرانداز را. آورنده ٔ تیر و اندازنده ٔ تیر :
باکم از ترکان تیرانداز نیست
طعنه ٔ تیرآورانم می کشد.

حافظ.


می شناسم چشم او را طرفه مست کافری است
دیده ام مژگان شوخش را عجب تیرآوری است .

سلیم (از آنندراج ).


خصم تیرآور اگر دم زند آماجش کن
بزنش کفشگی و چکمه مرحاجش کن .

میر نجات (ایضاً).


قضا کمان ترا هر کجا که زه بندد
یکی ز جمله ٔ تیرآوران بود تقدیر.

شهرت (ایضاً).


|| عیار و مکار. (آنندراج ). مکار و حیله گر و قرمساق .(غیاث اللغات ). غدار و مکار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.