اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شهراه

نویسه گردانی: ŠHRʼH
شهراه . [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهراه . جاده ٔعام و جاده ٔ وسیع بزرگ . (ناظم الاطباء) :
دگر گوشت که شهراه کلامست
دلت زو با معانی ّ تمامست .

ناصرخسرو.


شهراه مردمی است سبیل الرشاد تو
زآن مردمی تو کز ره نامردمی گمی .

سوزنی .


تا نبرّد تیغت اسماعیل را
تا کنی شهراه قعر نیل را.

(مثنوی ).


رجوع به شاهراه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.