اجازه ویرایش برای همه اعضا

اکمل

نویسه گردانی: ʼKML
این واژه تازى (اربى) ست به معنى کاملترین و برابرهاى پارسى آن چنینند: اُسپوریست Ospurist (پهلوى: کامل ترین ، اکمل) ، اَکاتوم Akatum (پهلوى: کاملترین ، تمامترین ، اکمل) بَوِندیستBavendist (پهلوى: کاملترین ، اکمل) ، توناتوم Tunatum (پهلوى: اکمل، کاملترین)
، پارُنیست Paronist (پهلوى: اکمل ، اصلح ، کاملترین ، افضل)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
اکمل . [ اَ م َ ] (ع ن تف ) تمام تر و کامل تر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاملتر. (غیاث اللغات ). رسیده تر. رساتر: بنحو اکمل ؛ بطریق کاملتر. بنحو ا...
اکمل الدین . [ اَ م َ لُدْ دی ] (اِخ ) طبیب حاذق معاصر و معالج و مرید مولانا جلال الدین رومی که در مرض مرگ معالجه ٔ مولانا را بعهده داشته و...
اکمل الدین . [ اَ م َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابن یوسف کریمی دمشقی متولد 1012 هَ . ق . و متوفای 1081 هَ . ق . شاعر و استاد موسیقی بود و آهنگهایی ساخت...
اکمل الدین . [ اَ م َلُدْ دی ] (اِخ ) لقب محمدبن محمود بابرتی مصری حنفی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به محمدبن محمود.... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.