اجازه ویرایش برای همه اعضا

نوع

نویسه گردانی: NWʽ
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: وکر vakr (سغدی: vakri)** آکرت ãkret (سنسکریت: ãkrti)**، فگنا fagnâ (سغدی: fraqnâ)**، ابزین ébzin (سغدی: ébżini)** گونه gune، تیره tire، راسته râste (پارسی نو) ****علی محمد عالیقدر 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
نوع . [ ن َ / نُو ] (از ع ، اِ) گونه . قسم . (غیاث اللغات ). صنف . لون . (منتهی الارب ). جور : هر روز نوع دیگر می گفت . (تاریخ بیهقی ص 363). از ...
نوع . (ع اِمص ) تشنگی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج المصادر بیهقی ). گرسنگی و تشنگی . (از متن اللغة). از اتباع جوع است . (از تاج ...
هم نوع . [ هََ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) همنوع . هم جنس . هم صنف . هم سنخ . (یادداشت مؤلف ).
سه نوع . [ س ِ ن َ ] (اِ مرکب ) موالید ثلاثه . (آنندراج ) (غیاث ) : بچار نفس و سه روح و دو صحن و یک فطرت بیک رقیب و دو فرع و سه نوع و چار اسبا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نوع دوست . [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) که افراد نوع خود را دوست دارد. نوع پرست .
نوع پرست . [ ن َ / نُو پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ نوع . کسی که همنوع خود را دوست دارد. (فرهنگ فارسی معین ). مردم دوست . که به دیگران شفقت...
نوع پرور. [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) نوع دوست . که از همنوعان خود تعهدو پرستاری کند. که به افراد نوع خود مهربانی کند.
نوع پرستی . [ ن َ / نُو پ َ رَ ] (حامص مرکب ) نوع دوستی . دوست داشتن همنوعان . علاقه و دلبستگی به همنوعان و مهربانی با ایشان . بشردوستی . مردم...
نوع پروری . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (حامص مرکب )محبت و شفقت و احسان در حق همنوعان . عمل نوع پرور.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.