اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پردود

نویسه گردانی: PRDWD
پردود. [ پ ُ ] (ص مرکب ) پر از دخان . تعجج ؛ پردود شدن خانه . (تاج المصادر بیهقی ). || (تنباکو، قلیان ...) که دود بسیار از آن برآید. || پردرد. اندوهگین :
روانش ز اندیشه پردود بود
که زروان بداندیش مهبود بود.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.