اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بقا یافتن

نویسه گردانی: BQA YAFTN
بقا یافتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) به یافتن . افلاح . (زوزنی ) :
گر خردمندبقا یافتی از سفله جهان
همه عیبش هنرستی سوی دانا ببقاش .

ناصرخسرو.


فانی نشود هرچه کان بقا یافت
زیرا که بقا علت فنا نیست .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.