انساق
نویسه گردانی:
ʼNSAQ
انساق . [ اِ ] (ع مص ) بسجع گفتن سخن را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسجع سخن گفتن . (از اقرب الموارد). روش و دستور ترتیب دادن . (غیاث اللغات ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انساق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نسق . (غیاث اللغات ). رجوع به نسق شود.
انساغ . [ اِ ] (ع مص ) برگ آوردن نهال خرما.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || باز روییدن درخت از بن سپس بریدن . (منتهی ...