اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضحضحة

نویسه گردانی: ḌḤḌḤ
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] (ع مص ) جنبیدن سراب و درخشیدن آن . || روان شدن آب . || هویدا و آشکار گردیدن کار. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ضحضحة. [ ض َ ض َ ح َ ] (ع مص )روش آب یا سراب . ضَحْضَح . ضُحْضُح . (منتهی الارب ).
ذحذحة. [ ذَ ذَ ح َ ] (ع مص )گام نزدیک گذاشته شتاب رفتن . || ذحذحه ٔ ریح تراب را؛ بردن باد خاک را.
زحزحة. [ زَ زَ ح َ ] (ع مص ) دور کردن . (المصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دور گردانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی به کوشش...
زهزهة. [ زَ زَ هََ ] (ع مص ) تحسین کردن . از «زِه ْ» بمعنی احسنت . (از دزی ج 1 ص 609). رجوع به زه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.