اجازه ویرایش برای همه اعضا

رمی

نویسه گردانی: RMY
به معنى پرتاب کردن - انداختن. این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از کُنش پهلوىِ رامیتونتن Ramituntan (رامیتونَتَن) برداشته معرب نموده و ساخته اند : رَمَیَ یرمى ، رمْیْ رمیة ارماء أرمیة رمایا ، ترامى ، مترامی مترام و ...!!!!!! دیگر
همتایان آن در پارسى انداختنAndaxtan (پهلوى) ، پرتاپیدن Partapidan (پهلوى: پرتاپ درستتر است گویا تبدیل پ به ب تحت گرایش به تازى بوده) ، افکندن Afkandan (پهلوى) ، اُفتینیدن Oftinidan (پهلوى: اُفتینیتن: انداختن ، افتاده -پرت کردن)، اُشکندن Oshkandan (پهلوى: انداختن
، ساقط-نازل-عزل کردن) ، زمیدن Zamidan (پهلوى: زمیتن: تیرانداختن ، تیراندازى کردن) ، پرتیدن Partidan (پارسى: پرت کردن)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
رمی . [ رَم ْی ْ ] (ع مص ) انداختن چیزی از دست . (منتهی الارب ).افکندن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). رمایة. (اقرب الموارد)...
رمی . [ رِ ما ] (ع اِ) آواز سنگ که طفلان اندازند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
رمی . [ رَ می ی ] (ع اِ) میغ بزرگ قطره . (مهذب الاسماء). ابرپاره های کوچک یا ابر بزرگ قطره ٔ سخت بار. ج ، اَرْماء، اَرْمیة، رَمایا. (از منتهی ال...
مردم رمی . [ م َ دُ رَ ] (حامص مرکب ) مردم گریزی . رمندگی : جوانمردی شیر با آدمی ز مردم رمی دان نه از مردمی .نظامی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.