پروانک
نویسه گردانی:
PRWʼNK
پروانک . [ پ َرْ ن َ ] (اِ) سیاه گوش . برید. قره قولاخ . تفه . عناق الارض . غنجل . پروانه . || پیشرو لشکر. || حشره که گویند عاشق چراغ است و بعربی فراش گویند. رجوع به پروانک شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.