اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رمزان

نویسه گردانی: RMZʼN
رمزان . [ رَ م َ ] (ع مص ) برجستن و رمیدن . (منتهی الارب ). برجستن ورمیدن آهو. (آنندراج ). برجستن آهو. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || اغراء کردن کسی را به چیزی . (از اقرب الموارد). رَمْز. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
رمضان . [ رَ م َ ] (ع اِ) ماه روزه . (از منتهی الارب ). ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال . ج ، رَمَضانات ، رَماضین ، اَرْمِضاء، اَرْمِ...
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالمحسن ویزوی و معروف به بهشتی است . او راست : حاشیه ای بر حاشیه ٔ شرح عقاید النسفیة. (معجم المطبوعات ). رجوع ...
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) ابن محمد الحنفی . او راست : شرحی بر شرح عقاید النسفی علامه تفتازانی . (از معجم المطبوعات ).
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) از مردم تیره و معروف به سعیی است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به سعیی و قاموس الاعلام ترکی ذیل سعیی شود.
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن رستم بن هروز فخرالدین بن الساعاتی الخراسانی برادر بهاءالدین علی بن رستم بن الساعاتی شاعر مشهور ا...
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) در زمان ایلدرم بایزید منصب قضا و وزارت داشت . (حبیب السیر چ خیام ص 511).
رمظان . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از اصحاب دین مجوس بوده و به اعتقاد او نور مختار است و ظلمت موجب . (برهان ).آقای دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عید رمضان. [ دِ رَ] (اِخ ) عید فِطر . (آنندراج). عید پس از اتمام روزه که روز اول ماه شوال باشد. (ناظم الاطباء). یوم العِداد. (از منتهی الارب). عید روز...
علی رمضان . [ ع َ رَ م َ ] (اِخ ) دامپزشک بود. او راست : الفوائدالحسان لمعالجة الحیوان ؛ که در سال 1317 هَ . ق . در قاهره در زمان حیات مؤلف چ...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.