اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سالوس کردن

نویسه گردانی: SALWS KRDN
سالوس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حیله کردن . مکر ورزیدن . فریب دادن :
دگر شوخ چشمی و سالوس کرد
الا تا نپنداری افسوس کرد.

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.