اجازه ویرایش برای همه اعضا

بالیدن

نویسه گردانی: BALYDN
در معنی "افتخار کردن" بکار می رود که حاکی از رشد روانی/ درونی بر اثر عاملی خارجی ست... همانند بهره بردن (حظ کردن) یا لذت بردن از یک پدیده ی مثبت (نعمت)... "بال" به معنی رشد و فزونی بوده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بالیدن . [ دَ ] (مص ) نشو و نما و فزونی اندامها باشد از همه سو. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نمو کردن . (ناظم الاطباء). دراز شدن چنانکه در گیاه و امثال...
خط بالیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) خط و نوشته را تراشیدن . (از آنندراج ).
دراز بالیدن . [ دِ دَ ] (مص مرکب ) بسیار طولانی شدن شاخ درخت و گیاه : بسبب آنکه نبات او [ لبلاب ] دراز ببالد او را حبل المساکین نیز گویند....
جامه بالیدن . [ م َ / م ِ دَ ] (مص مرکب ) بالیدن به افراط از خوشی . (بهار عجم از ارمغان آصفی ) : چون شمع هرکه سوخته داغ نیاز توبالیده جامه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.