اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باقله

نویسه گردانی: BAQLH
باقله . [ ق ِ ل َ / ل ِ ] (اِ) غله ایست که در هند نمیشود. (شرفنامه ٔ منیری ). || یکی از حبوبات است که در عربی باقلا و فول گویند. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). و رجوع به باقلا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
باقله . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 15 هزارگزی شمال خاوری دیزگران واقع است . ناحیه ایست...
باقله . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 6 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 2 هزارگزی خاور ...
باقله . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سه بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که در 28 هزارگزی جنوب باختری هرسین بر کنار خاوری رودخانه ...
باغله . [ غ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرداول بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که در 8 هزارگزی باختر چرداول بر کنار راه اتومبیل رو چ...
باغله . [ غ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 60 هزارگزی باختر کوهدشت و60 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ف...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.