اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مراد

نویسه گردانی: MRʼD
مراد. [ م ُرْ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ مارِد. (از اقرب الموارد). رجوع به مارد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
مراد. [ م ُ ] (ع اِ) (از «رود») نعت مفعولی از اِرادة. آرزو. کام . خواسته . بویه . خواهش : چون جامه ٔ اشن به تن اندر کند کسی خواهد ز کردگار بحا...
مراد. [ م َ ] (ع اِ) جای آمد و شد کردن شتران . (منتهی الارب ). مکان ریادالابل . (از اقرب الموارد). || مرادالریح ؛ جای آمد و شد کردن باد. (منته...
مراد. [ م َ رادد ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُرِدّ. (اقرب الموارد). رجوع به مُرِدّ است .
مراد. [ م َرْ را ] (ع اِ) گردن . (منتهی الارب ). عنق . (اقرب الموارد). ج ، مَرارید.
مراد. [ م ِ ] (اِ) نام سنگی باشد بسیار عجیب و از حرکت آفتاب الوان مختلفه در او ظاهر میگردد یعنی هر ساعت به رنگی می نماید و آن را به لغت سر...
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) نام تیره ای است از طایفه ٔ عکاشه ٔ ایل هفت لنگ . رجوع به جغرافیایی سیاسی کیهان ص 74. و رجوع به هفت لنگ شود.
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) ابن علی بن داودالحسینی ازبکی بخارائی ، متولد سال 1050 و متوفی 1123 هَ . ق .مؤسس مدرسه ٔ مرادیه ٔ دمشق و مؤلف کتاب «ال...
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) ابن مالک بن أددبن زید، کهلانی از قحطانیه ، جد جاهلی یمانی است . از فرزندان وی اند: فروة مسبک ، صحابی پیغمبر، و شریک بن ...
مراد. [ م ُ ](اِخ ) سلطان مراد اول ، از سلاطین عثمانی است . وی از 769 تا 791 هَ . ق . بر اناطولی و بالکان و ممالک عربی حکمرانی کرد. رجوع به ...
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) سلطان مراد دوم ، از سلاطین عثمانی است . وی از 848 تا 850 و از 850 تا 855 هَ . ق . بر ممالک عثمانی سلطنت کرد. رجوع به سلس...
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.