اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیری

نویسه گردانی: ḠYRY
غیری . [ غ ِ ی َ ] (اِخ ) مغیرةبن اخنس بن شریق ثقفی . صحابی است و شاعر است زبیربن العوام را هجو کردو در یوم الدار با عثمان بن عفان کشته شد. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 198). رجوع به غِیَرَة و مغیرة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
غیری . [ غ َ را ] (ع ص ) زن رشکن . (از مهذب الاسماء). مؤنث غَیران . ج ، غَیاری ̍. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). زنی که بر شوه...
غیری . [ غ َ ] (ص نسبی ، اِ) اجنبی . بیگانه . (از ناظم الاطباء) دیگری . شخص دیگر : از خود و غیری چنان فارغ شدم کز فارغی خط بخاقانی و خاقان درک...
غیری . [ ] (اِ) مسطحی چهارضلعی که یک ضلع آن بقدر واحد از ضلع مجاور بزرگتر باشد. بیرونی در التفهیم (ص 35) گوید: عدد مسطح آن است که از دو عدد...
غیری کرمانی . [ غ َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) از متأخران اهل عرفان و از ترکان کرمان بود. تقی الدین اوحدی کازرونی صاحب تذکره ٔ عرفان نویسد: او را مل...
قیری . (ص نسبی ) منسوب به قیر. || سیاه رنگ مانند قیر.
قیری . (اِخ ) چشمه ٔ قیری از ناحیه ٔ حومه ٔ بهبهان بلوک کوه کیلویه از نزدیکی قریه ٔ کیکاوس برخاسته . چندین سنگ آب دارد. سالی چندین خروار قیر ...
قیری بغدادی . [ ی ِ ب َ ] (اِخ ) از شعرا و عرفاست . ریاض العارفین درباره ٔ وی گوید:از مشایخ کرام و افاضل عالیمقام و در طریقت صاحب مقامات عظ...
خادم قیری فارسی . [ دِ م ِ ] (اِخ ) جوانی بود از اهالی قیرو کازرین که دو بلوکند از قشلاقات ، و در ملازمت آقای محمد سعید مشهور به آقاجانی متخ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.