صرافان
نویسه گردانی:
ṢRʼFAN
صرافان . [ ص َرْ را ] (اِ) ج ِ فارسی صرّاف : بازار صرافان . || بر هر اسرائیلی که بسن بیست میرسید فرض بود که نصف شاقل بخزانه ٔخداوند بدهد (سفر خروج 30:13 - 15) صرافان در نزدیکی هیکل می نشستند تا آن نقره را که محل احتیاج مردم بود وزن کرده برای تقدیم مذکور حاضر نمایند و البته بواسطه ٔ خدمت مسطوره اجرت میگرفتند و چون صرّافان متدرجاً این کار را در خود هیکل بنا کردند علی هذا مسیح ایشان را از آنجا بیرون فرمود (متی 21: 12 و مرقس 11: 15). (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به بانکداری شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بازار صرافان . [ رِ ص َرْ را ] (اِخ ) بازاری به بخارا : آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد و در بازارها افتاد چنانکه ببازار صرافان رسید. (تاریخ ...