گفتگو درباره واژه گزارش تخلف معیلة نویسه گردانی: MʽYL معیلة. [ م ُ ل َ ] ۞ (ع ص ) مؤنث معیل . زن بسیارعیال . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی معیلة معیلة. [ م ُع ْ ی ِ ل َ ] (ع ص ) رجوع به ماده ٔ بعد شود. مائلة مائلة. [ ءِ ل َ ] (ع ص ) رجوع به مایلة و مائل شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود