اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تصون

نویسه گردانی: TṢWN
تصون . [ ت َ ص َوْ وُ ] (ع مص ) خویشتن صیانت کردن . (تاج المصادر بیهقی ).خود را از معایب حفظ کردن . (از اقرب الموارد) : گلشن معانی را از خار و خاشاک خلاف توقی و تصون واجب بیند. (سندبادنامه ص 63). و پشت پای به روی تصون و تدین زد. (سندبادنامه ص 217). و هرآینه هر کس که شروعی پیوندد، از بیم صولت او احتراس و تصون کند و آتش بلا به نفس خود نکشد. (جهانگشای جوینی ). و هرچه موجبات نقصان و ماده ٔ خسران او خواهد بود در دنیا و دین تحرز و تصون از آن واجب داند. (جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تسون . [ ت َ س َوْ وُ ] (ع اِ) استرخای شکم و آن تسول است بر ابدال . (از متن اللغة).استرخای شکم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسول شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد
۱۳۸۸/۰۲/۳۱ Iran
0
0

با سلام
فامیلی بنده تصون است. که روی حرف ( و ) تشدید دارد (تصوون)
لغت تصون که در دهخدا آمده است
بر روی حرف ( و ) تشدید دارد یا خیر؟
یعنی (تصوون) هست یا (تصون)؟

با تشکر

محمد تصون
۱۳۸۹/۰۲/۲۸ Iran
0
0

بله دوست عزیز بروی (و) تشدید میاید. در تلفظ نیز باید روی (و) تاکید کرد تا مشخص شود. البته من فکر نمیکردم کس دیگری هم فامیلی تصون داشته باشه!!!!!!!!!!


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.