ماهوی . (اِخ ) مرزبان مرو معاصر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی . هنگامی که یزدگرد از سپاه عرب شکست خورد به سوی او رفت و از وی یاری خواست ولی او نسبت به یزدگرد خیانت ورزید
: پیاده شد از اسب ماهوی زود
بدان کهتری بندگیها فزود.
(شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2990).
فرخزادچون روی ماهوی دید
سراسر سپاهش رده برکشید.
(شاهنامه ایضاً).
بدو گفت ماهوی کای پهلوان
مرا شاه چشم است و روشن روان .
(شاهنامه ایضاً ص 2991).
چو ماهوی بدبخت خود کامه شد
ازو نزد بیژن یکی نامه شد.
(شاهنامه ایضاً).
و رجوع به ماهو و ماهوی سوری و ماهویه و مجمل التواریخ و القصص ص
84 و
284 شود.