اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خیره روی

نویسه گردانی: ḴYRH RWY
خیره روی . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) بی حیا. بی شرم . (آنندراج ). خیره رو :
پرخدویی زشت خویی
خیره رویی خربطی .

سوزنی .


برون تاخت خواهنده ٔ خیره روی
نکوهیدن آغاز کردش بکوی .

سعدی (بوستان ).


صفائی بدست آر ای خیره روی
که ننماید آیینه ٔ تیره روی .

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.