اجازه ویرایش برای همه اعضا

لمبه

نویسه گردانی: LMBH
چولمبه، در گویش مردم اصفهان تنبل و کم حرکت و کند رویی که هر حرکتش باعث دردسر جدیدی میشود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لمبه . [ ل ُ ب َ / ب ِ ] (ص ) مرغ بیدم . کل (در تداول مردم قزوین ).
لمبه . [ ل َ ب َ / ب ِ ] (اِ) (در تداول مردم قزوین ) قرنیس گرداگرد سقف اطاق . || تخم مرغ که گاهی مرغ گذارد با پوست نرم . تخم مرغ که پوست ...
لمبه سر. [ ل َ ب َ س َ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) لنبه سر. نام قلعتی در رودبار قزوین کنار شاهرود. بقایا و آثار آن هنوز برپاست و آن به چهارفرسنگی مغر...
چاق پفکی (به گویش مردم تهران)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.