گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غریفة نویسه گردانی: ḠRYF غریفة. [ غ ُ رَ ف َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). جائی است . عدی بن رقاع گوید : یا من رأی برقاً ارقت لضوئه امسی تلالا فی حوارکه العلی لما تلجلج بالبیاض عماؤه حول الغریفة کاد یثوی او ثوی .(از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی غریفة غریفة. [ غ َ ف َ ] (ع اِ) درختان بسیار درهم پیچیده از هر جنسی . || نعل . یا نعل کهنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفش . (ناظم الاطباء). || ... غریفة غریفة. [ غ ُ رَ ف َ ] (ع اِ مصغر) مصغر غُرفَة است . (از معجم البلدان ). رجوع به غرفه شود. غریفة غریفة. [ غ َ ف َ ] (اِخ ) قریه ای است در لبنان واقع در «الشوف ». (از اعلام المنجد). غریفة غریفة. [ غ ِرْ ی َ ف َ ] (اِخ ) آبی است نزدیک غریف ، در وادیی به نام تسریر. ابوزیاد گوید: تسریر وادیی است و درآن آبی به نام غریفة و کوهی ... عمود غریفة عمود غریفة. [ ع َ دُ غ َرْ / غ ِرْ ی َ ف َ ] (اِخ )کوهی است . (منتهی الارب ). کوهی است در سرزمین غنی بن یعصر. (از تاج العروس ). رجوع به معجم ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود