اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بو یافتن

نویسه گردانی: BW YAFTN
بو یافتن . [ ت َ] (مص مرکب ) نصیبی یافتن . بهره ای بردن :
منت ایزد را که رنجم چون صبا ضایع نشد
عاقبت بویی از آن سیب زنخدان یافتم .

صائب (از آنندراج ).


و بمعنی دوم نیز ایهام دارد. || سراغ یافتن . (آنندراج ). || مجازاً، اثری پیدا کردن از چیزی . نشانی از کسی یا چیزی یافتن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.