گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برآهیخته نویسه گردانی: BRʼAHYḴTH برآهیخته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برکشیده . آهیخته . آخته : اسب او گوش برآهیخته ترزاشتر پیر بر آواز درای . فرخی .رجوع به برآهیختن و آهیختن و آهیخته شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه واژه معنی برآهیخته این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود