اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیسه بردوختن

نویسه گردانی: KYSH BRDWḴTN
کیسه بردوختن . [ س َ / س ِ ب َ ت َ] (مص مرکب ) کنایه از توقع داشتن به افراط باشد. (برهان ) (آنندراج ). به افراط توقع داشتن . کیسه دوختن . (ناظم الاطباء). رجوع به «کیسه دوختن » شود :
ور سجودی کنند بردوزند
کیسه ای بر خدای عزوجل .

انوری .


ای کمالت کم زنان را صبرها پرداخته
وی جمالت مفلسان را کیسه ها بردوخته .

سنائی .


دل از وصالش اگرچند کیسه ها بردوخت
هنوز باری بر هیچ بست چون کمرش .

رضی الدین .


ز گنجش زمین کیسه بردوخته
سمن سیم و خیری زر اندوخته .

نظامی (از آنندراج ).


جملگان کیسه از او بردوختند
دادن حاجت از او آموختند.

مولوی .


روبهی و خدمت ای گرگ کهن
هیچ بر قصد خداوندی مکن
لیک چون پروانه بر آتش بتاز
کیسه ٔ زر برمدوز و پاک باز.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.