مغلوق
نویسه گردانی:
MḠLWQ
مغلوق . [م َ ] (ع ص ) در بسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ): باب مغلوق ؛ در بسته . (ناظم الاطباء). || اهاب مغلوق ؛ پوست پیراسته به غلقة. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). پوست دباغی شده به غلقة. (از اقرب الموارد). پوست پیراسته به غلقه که درختی است خرد تلخ در حجاز و تهامه که به وی پوست پیرایند. (آنندراج ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مغلوق . [ م ُ ] (ع اِ) کلیدانه . ج ، مغالیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کلیدان . (ناظم الاطباء). آنچه بدان در را بندند. (از اقرب الموارد).