اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابداء

نویسه گردانی: ʼBDʼʼ
ابداء. [ اِ ] (ع مص )آغاز کردن . آغازیدن . ابتدا کردن . شروع کردن . سر کردن . سر گرفتن . ابتداء. کار نو و نخستین آوردن . نو آفریدن . || آشکار کردن . پیدا کردن چیزی را.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالحکم بن اعین بن لیث بن رافع معروف به ابن عبدالحکم . رجوع به ابن عبدالحکم ابومحمد عبداﷲ و نیز به ال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن ابی بکر بافضل الحضرمی السعدی المذحجی . فقیه و رئیس فقیهان بلاد خود بود. از تألیفات او است ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عقیل القرشی الهاشمی العقیلی ملقب به بهاءالدین . رجوع به ابن ابومحمد بهاءالدین و نیز به ال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن فضل بن بهرام التمیمی الدارمی السمرقندی ، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمدبن عبداﷲبن عبدال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن معاویةبن حدیج بن التجیبی . به سال 152 هَ . ق . منصور عباسی وی را ولایت داد. او نخستین کس ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ )ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الاموی البلنسی . بعداز مرگ پدر خود زمام کار اندلس را بدست گرفت و سپس به سال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ابی زید النفراوی القیروانی ، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومح...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ](اِخ ) ابن عبدالرحمان ناصر الاموی معروف به ابن الناصر. امیر و از نجباء خلفاء اندلس و از دوستداران علم و علماء بود. او ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرزاق بن عبدالعظیم العثمانی . فقیه مالکی است . از تألیفات او است : سلاح الایمان فی الصلاة و تلاوة ال...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالظاهربن نشوان الجذامی ملقب به محی الدین و معروف به ابن عبدالظاهر. رجوع به عبدالظاهر محی الدین ابو...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۳۰ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.