اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْس ِ ] (اِخ ) قمی . ابن محمد حسن . معروف به میرزای قمی . فقیه شیعی . وی اصلاً گیلانی و مولد او به سال 1152 هَ . ق . بجاپلق بود و در عراق تلمذ آقا باقر بهبهانی و دیگران کرد و سپس در قم اقامت گزید. او را تألیفات کثیره است از جمله : کتاب قوانین در اصول و کتاب جامعالشتات در فقه به زبان فارسی و کتاب غنائم در فقه استدلالی و مناهج در فقه . معین الخواص در فقه . مرشدالعوام در فقه بفارسی و رسائل بسیار دیگر در فقه و اصول و کلام و حکمت که پاره ای از آنها را ضمیمه ٔ جامعالشتات کرده اند و رسائل ذیل نیز از اوست : رساله ای در قاعده ٔ تسامح در ادله ٔ سنن و کراهت . رساله ای در جواز قضا و تحلیف به اجازه ٔ مجتهد. رساله ای بفارسی در اصول پنجگانه ٔ دین و عقائد حقه ٔ اسلامیه . و دیوان شعری نیزدر حدود پنج هزار بیت و منظومه ای در علم معانی و بیان و کتاب جواب مسائل فرعیه مشهور به سؤال و جواب میرزای قمی یا جامعالشتات و آن از کتب مشهور اوست و این کتاب به سال 1277 هَ . ق . در طهران چاپ شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
شاهزاده ابوالقاسم . [ دَ / دِ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . دارای 22 تن سکنه است . (از فرهن...
سعدالدین ابوالقاسم . [ س َ دُدْ دی اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن براج (قاضی ...). رجوع به ابن براج قاضی سعدالدین شود.
امام ابوالقاسم قشیری . [ اِ اَ بُل ْ س ِ م ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم قشیری شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.