ابوالقاسم
نویسه گردانی:
ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن ابی العباس فضل بن احمد. پدر او خواجه ابوالعباس فضل بن احمد وزیر محمودبن سبکتکین و برادر وی ادیب و شاعر معروف علی بن فضل معروف بحجاج است و چنانکه عتبی گوید: او در بلاغت و براعت یگانه ٔ روزگار خویش و در میان اکفاء و اقران سرآمد عصر و ذکر او در اقطار خراسان منتشر ونظم و نثر او شایع و مستفیض بود. لیکن حرفت ادب نابهنگام در وی رسید و در نضرت جوانی و خضرت امانی در حیات پدر فروشد و شاعری معاصر در رثاء او گفته است :
یا عین جودی بدم ساجم
علی الفتی الحرّ ابی القاسم
قدکاد ان یهدمنی فقده
لولا التسلّی بابی القاسم .
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
شاهزاده ابوالقاسم . [ دَ / دِ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . دارای 22 تن سکنه است . (از فرهن...
سعدالدین ابوالقاسم . [ س َ دُدْ دی اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن براج (قاضی ...). رجوع به ابن براج قاضی سعدالدین شود.
امام ابوالقاسم قشیری . [ اِ اَ بُل ْ س ِ م ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم قشیری شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.