ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالرحمن بن فضل بن بهرام السمرقندی الدارمی . حافظ و محدث . او را صحیحی است و آن را یکی از صحاح عشره بشمار آرند. مولد او به سال 181 هَ . ق . و او پانزده حدیث روایت کرده که میان او و رسول صلوات اﷲ علیه زیاده از سه تن فاصله نباشد. وفات وی بسمرقند به سال 255 هَ . ق . بود.
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن حمزةبن الامام موسی الکاظم علیه السلام . رجوع به ابومحمد قاسم بن ابوالقاسم حمزه ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن علی بن محمدبن عثمان الحریری البصری الحرامی . صاحب مقامات . رجوع به حریری شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن فیرةبن ابی القاسم خلف بن احمد الرعینی الشاطبی الضریر. مشهور بشاطبی . رجوع به قاسم ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن قاسم بن عمربن منصور واسطی . رجوع به قاسم ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن ابی بکر الصدیق . از ساداة تابعین و یکی از فقهای سبعه بمدینه . او افضل اهل زمان خویش بود ...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن بشار انباری . از مردم انبار پدر محمدبن القاسم . و قاسم از سلمةبن عاصم و امثال او از اصحاب...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن محمد اصفهانی دیمرتی . رجوع به قاسم ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن محمد انباری . رجوع به قاسم بن محمدبن بشار... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن محمد برزالی . رجوع به برزالی ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) قاسم بن محمد دیمرتی . رجوع به قاسم .... شود.