ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) جعفربن محمدبن الحسین بن محمدبن موسی بن عبداﷲبن الحسن بن علی علیهم السلام . شریف مکه . صاحب حبیب السیر گوید: در آن اوان که العزیز باﷲ اسماعیلی درمصر بر مسند عزّت تمکن داشت شخصی را که موسوم بود به بکجور والی مکه گردانید و ابومحمد جعفربن محمدبن الحسین بن محمدبن موسی بن عبداﷲبن الحسن بن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهم السلام خروج کرد و بکجور را بقتل آورد و مدت بیست و دو سال در آن بلده ٔ فاخره باقبال گذرانید و بعد از فوتش ولد او عیسی حاکم گردید.
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) راشد. محدث است .او از قیس بن عبایه و از او ابن المبارک روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) راشد الحمانی . محدث است . وی درک صحبت انس بن مالک کرده و قتیبه از او روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رافع. محدث است . و از فضل بن موسی روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رامهرمزی (شیخ ...) ابوعبداﷲ حسین بن علی بن ابراهیم . کاغذی بصیری را کتابی است در جواب دو مسئله ٔ رامهرمزی...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) راهویةبن محمد النسوی . محدث است . از او یحیی بن اکثم روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الرباطی المروزی شبویه . رجوع به عبداﷲبن احمد مکنی به ابومحمد و ملقب به شبویه ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ربیعبن سلیمان بن داود مصری . مولی ازد، اعرج جیزی . صاحب شافعی . رجوع به ربیع... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ربیعبن سلیمان مؤذّن مرادی . صاحب امام شافعی . رجوع به ربیع... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ربیعبن عبداﷲبن خطاف . محدث است . و از او مسلم بن ابراهیم مصری روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ربیع مرادی . مولی مراد. رجوع به ربیع... شود.