اصفهان
نویسه گردانی:
ʼṢFHAN
اصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) امیر اصفهان ، پسر قرایوسف . از امرای روزگار ایلکانیان بود که سلطان حسین بن علاءالدولةبن سلطان احمد آخرین امیر ایلکانی را بکشت و سلسله ٔ مزبور را منقرض کرد. عباس اقبال مینویسد: سلطان حسین چون محمود در 827 هَ. ق . فوت کرد جای او را گرفت و در حله مقام کرد ولی امیر اصفهان پسر قرایوسف حله را محاصره نمود و سلطان حسین را در 836 کشت و سلسله ٔ ایشان بقتل او برافتاد و امرای ترکمان در عراق عرب جای ایشان را گرفتند. (از تاریخ مفصل ایران تألیف اقبال آشتیانی ص 465).
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
اصفهان کلاته . [ اِ ف َ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان استرآباد رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 12 هزارگزی خاور گرگان واقع و محلی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چارباغ اصفهان . [ غ ِاِ ف َ ] (اِخ ) در سنه ٔ 1006 هَ . ق . که شاه عباس اول قصد کرد پایتخت را از قزوین به اصفهان قرار دهد از دروازه ٔ باغ نقش ...
چارحوض اصفهان . [ ح َ / ح ُ ض ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میدانی است کوچکتر از میدان نقش جهان اصفهان و فیمابین این دو میدان ، بازار مسگرهای اصفهان واق...
مسجد سید، یکی از مساجد اصفهان است که در طی دوران قاجاریه ساخته شد و از مساجد اصلی این شهر به‌شمار می‌رود. این بنا در سده ۱۳ هجری به دستور محمد شاه قاج...
چهارباغ اصفهان . [ چ َ غ ِ اِ ف َ ] (اِخ ) نام خیابان وسیعی در شهر اصفهان است . رجوع به چارباغ اصفهان . و چهارباغ شود.
چهارباغ اصفهان . [ چ َ غ ِ اِ ف َ ] (اِخ ) عبارت بوده است از: باغ احمد سیاه . باغ بکر. باغ فلاسان . باغ کاران . (محاسن اصفهان مافروخی ).
چهل ستون اصفهان . [ چ ِ هَِ س ُ ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) نام بنائی است در شهر اصفهان در مغرب میدان شاه که در وسط صحن وسیعی واقع شده و دیوارهای ...
مسجد جامع اصفهان . [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به اصفهان و جامع اصفهان و به جغرافیای سیاسی کیهان شود.
یکی از بزرگترین، زیباترین و باشکوه‌ترین مساجد جهان، مسجد جامع اصفهان است که در آن مجموعه‌ای از صنایع معماری و هنرهای زیبای ایران را در...