اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الغاز

نویسه گردانی: ʼLḠAZ
الغاز. [ اِ ] (ع مص ) چیستان گفتن و سخن سربسته آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کلام مبهم و مشکل گفتن . || الغاز یمین ؛ توریه در قسم . رجوع به توریه شود. || کندن موش سوراخ خود را چنانکه پیچ و خم داشته باشد. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || در اصطلاح ، علمی است که مقصود از آن دلالت الفاظ بمراد است بطور پوشیده در غایت ، لیکن نه چنانکه ذهن سلیم از دریافتن آن ناتوان باشد بلکه آن را بپسندد و او را بدان انبساط دست دهد، و شرطآن اینست که مراد از الفاظ، ذوات موجود در خارج باشند و فرق آن با معمی ̍ همین است . (از کشف الظنون ج 1 ستون 149). و رجوع به همین کتاب و ماده ٔ لُغَز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
الغاز. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لُغز، لُغُز، لَغَز، لُغَز. (منتهی الارب ) (قطر المحیط). رجوع به هریک از کلمه های مذکور شود. || راههای کج و پیچیده ...
الغاز. [ اِ ] (اِخ ) رجوع به القاز شود.
القاز. [ ] (اِخ ) یا الغاز، نام کوهی بزرگ در جنوب ولایت قسطمونی (ترکیه ) است . دامنه های آن از شمال تا قسطمونی و از جنوب تا طوسیه امتداد ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.