بشم
نویسه گردانی:
BŠM
بشم . [ ب َ ش َ ] (ع مص ) ناگوارد شدن . (زوزنی ). ناگوارد گرفتن و سیر برآمدن از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). ناگوارد شدن طعام . (آنندراج ). تخمه زده گردیدن حیوان از پرخوری . (ناظم الاطباء). ناگوار شدن طعام . (منتهی الارب ). تخمه کردن شتربچه از شیر و انسان از طعام . || افسرده گردیدن . (از اقرب الموارد). بستوه آمدن از چیزی . (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). || سآمت . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.