اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تفهیم

نویسه گردانی: TFHYM
تفهیم . [ ت َ ] (ع مص ) دریاوانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). فهمانیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فهمانیدن و دریافت کنانیدن . تدریس و تعلیم و آموختگی . (ناظم الاطباء). و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). تفهیم و تفهم ؛ فهمانیدن و فهمیدن . (ناظم الاطباء). رساندن معنی به فهم شنونده بوسیله ٔلفظ. (از تعریفات جرجانی ) : و چون در عزیمت این کار پیوست ، آنچه ممکن شد برای تفهیم متعلم ... در شرح و بسط تقدیم افتاد. (کلیله و دمنه ). و خوانندگان این کتاب را باید که همت بر تفهیم معانی مقصور گردانند. (کلیله و دمنه ). لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سمر و تحریر حکایت بوده است نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت . (کلیله و دمنه ). و رجوع به تفهم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آسندا ãsendâ (اوستایی) 2ـ ابساچ ábsâc (سغدی). **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آسنداگهات ãsendâgahât (آسندا؛ اوستایی + گهات از سنسکریت: ghatta).**** فانکو آدینات 09163657861
تفحیم . [ ت َ ] (ع مص ) نارفتن اول شب تا تاریکی شب بشود. (تاج المصادربیهقی ). سیرناکردن در تاریکی اول شب . || سیاه گردانیدن چیزی را. (من...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.