اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حشر

نویسه گردانی: ḤŠR
حشر. [ ح َ ش ِ ] (ع اِ) خیک میانه و ریمناک .(یادداشت مؤلف ). خیک شیر ریمناک . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حشر گردیدن . [ ح َگ َ دی دَ ] (مص مرکب ) دوباره زنده شدن : آن ستون را دفن کرد اندر زمین تا چو مردم حشر گردد یوم دین .مولوی .
هشر. [ هََ ] (ع اِمص ) سبکی چیزی و تنکی آن . || (مص ) همه ٔ شیر پستان ناقه را دوشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.